Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران اکونومیست»
2024-05-06@00:35:25 GMT

دشمن غلط‌نویسی!

تاریخ انتشار: ۲ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۰۲۶۰۲

دشمن غلط‌نویسی!

تعصب عمیق «ابوالحسن نجفی» به زبان فارسی به تدوین «غلط ننویسیم» منجر شد؛ کتابی که در اوج جنگ ۱۰ هزار نسخه فروش را تجربه کرد و در مطبوعات زمان خود محل بحث و جدل شد.

به گزارش ایران اکونومیست، نداشتن غلط املایی، یکی از دغدغه‌های فارسی‌زبانان است. بسیاری از بزرگسالان هنوز  هم نگرانی‌های دوران کودکی‌شان در زنگ املا به خاطر دارند اما هنوز گاه دچار غلط نوشتن می‌شوند مثلا «بذار» را «بزار» می‌نویسند و هکسره را هم تا دلتان بخواهد، اشتباه دارند و اگر به آن‌ها تذکر بدهید «احتمالا با این پاسخ روبه‌ور خواهید شد، مهم معناست غلط املایی مهم نیست!» اما در این میان کسانی هستند که درست نوشتن و نداشتن غلط املایی برایشان مهم است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یکی از این افراد، ابوالحسن نجفی بود؛ او سال ۱۳۰۸ زاده شد و دوم بهمن‌ماه ۱۳۹۴ در سن ۸۶ سالگی در بیمارستان مهر از دنیا رفت. ابوالحسن نجفی از بزرگان عرصه‌ ترجمه، زبان‌شناسی، فرهنگ‌نویسی، وزن شعر فارسی، ادبیات تطبیقی و زبان و ادبیات فارسی در روزگار ما و یکی از تأثیرگذارترین افراد نسل خود در شناسایی و تربیت نویسندگان و پژوهشگران بود که کارنامه‌ پربرگ و باری دارد.

مهم‌ترین بخش فعالیت‌های ادبی و علمی او در حوزه ترجمه متون ادبی، ویرایش، زبان‌شناسی و وزن شعر فارسی بود. او یکی از دقیق‌ترین دایره‌ها برای طبقه‌بندی وزن شعر فارسی را تدوین کرده که به دایره نجفی معروف است.

آثار تالیفی او، «مبانی زبان‌شناسی و کاربرد آن در زبان فارسی»، «وظیفه ادبیات»، «غلط ننویسیم (فرهنگ دشواری‌های زبان فارسی)» و «فرهنگ فارسی عامیانه» است.

محمدعلی موحد، مولوی‌شناس، نجفی را از پاسداران وادی واژگان  معرفی می‌کند که کارش حفظ حرمت واژگان است. 

کتاب «غلط ننویسیم» یکی از مهم‌ترین کتاب‌ها در حوزه غلط ننوشتن است که به بررسی غلط‌های مختلف در زبان فارسی و شکل صحیح آن‌ها می‌پردازد، نجفی این کتاب را با عنوان فرعی فرهنگ دشواری‌های زبان، در زمستان ۱۳۶۶ در زمان موشک‌باران تهران در ۱۰ هزار نسخه منتشر  کرد، این کتاب در عرض دو هفته تمام نسخه‌هایش فروش رفت! این تصور وجود دارد که نقدها باعث معروف شدن و فروش کتاب غلط ننویسیم شده در حالی که این تصور اشتباه است و نقدهای دکتر باطنی در سه شماره‌ پیاپی مجله‌ آدینه در بهار و تابستان سال ۱۳۶۷ منتشر شده‌اند. در واقع نقدها باعث فروش غلط ننویسیم نشد، بلکه فروش عجیب این کتاب و استقبال بسیار مردم از آن باعث نوشته شدن نقدهای سه‌گانه‌ دکتر باطنی شد و نقدهای دکتر باطنی نیز سیل نقدهای دیگر را به دنبال آورد.

محمدرضا باطنی، زبان‌شناس در مجله آدینه نقدی بر کتاب «غلط ننویسیم» ابوالحسن نجفی با عنوان «اجازه بدهید غلط بنویسیم» نوشت. او در این مقاله کتاب نجفی را فاقد اساس علمی زبان‌شناسی خوانده و دلیل نوشتن نقد را این‌طور بیان کرده بود: «یکی دفاع از زبان‌شناسی به عنوان علم است، زیرا اگر قرار باشد جنگی که فراهم آمده است یک کار زبان‌شناختی تلقی شود، حاصل آن جز بی‌اعتبار ساختن زبان‌شناسی چیزی نخواهد بود. و دیگر هشدار دادن به جوانان پرشور، تازه‌کار، و در ضمن آسیب‌پذیر و خوش‌باوری است که ممکن است به غلط تصور کنند که کتاب «غلط ننویسیم» را زبان‌شناس نوشته است که به ساخت و کار زبان آگاهی کافی دارد و با نگرشی علمی آن را تولید کرده است، پس باید آن را چون  آینه همواره پیش ‌رو داشته باشند و از فتواهای آن پیروی کنند. من می‌خواهم به کسانی که در نتیجه خواندن این کتاب ممکن است اعتماد به نفس خود را در کاربرد زبان مادری‌شان از دست بدهند و از این پس در هنگام نوشتن دست‌شان بلرزد و هنگام سخن گفتن زبان‌شان به هلاکت بیفتد که مبادا اشتباه کنند به بانگ بلند بگویم که این کتاب یک اثر زبان‌شناختی نیست.

 اگر هیچ دلیل دیگری وجود نداشته باشد، صرفاً تالیف چنین کتابی با آن امر و نهی‌های جزمی خود دلیل درستی سخن ماست. زبان‌شناس‌ها در مسائل زبانی روادارتر و آسان‌گیرتر هستند، نه به این دلیل که در کاربرد زبان شلخته و بی‌بندوبارند، بلکه به این دلیل که از ماهیت زبان‌، شناختی درست‌تر و واقع‌بینانه‌تر دارند. آن‌ها خوب می‌دانند که آن‌چه مایه دغدغه خاطر برخی از افراد می‌شود درست همان راهی است که زبان باید طی کند و خواهد کرد. بنابراین، در اکثر موارد آن‌چه باعث غیظ و غضب این افراد می‌شود و آنان را بر این برمی‌دارد که به هر نوگرایی در زبان سخت بتازند و اتهام بی‌سوادی و نفهمی و مانند آن به دیگران بزنند، خم به ابروی زبان‌شناسان نمی‌آورد، زیرا آن‌ها اکثر این «غلط‌ها» را درست و در جهت تحول زبان می‌دانند.»

کریم امامی پس از انتشار نقدهای دکتر باطنی در مقاله‌ بسیار کوتاهی که در خرداد ۶۷ در مجله‌ی نشر دانش منتشر کرد، از انتقادهای دکتر باطنی بر «غلط ننویسیم» تحت عنوان دعوای میان ادیب و زبان‌شناس یاد کرد و از آن زمان تا به امروز همه از این اختلاف نظر، به اشتباه تحت عنوان اختلاف بین ادبا (نجفی و موافقانش) و زبان‌شناسان (باطنی و موافقانش) یاد می‌کنند.

در این زمینه بیشتر بخوانیم:

مردی که اجازه خواست غلط بنویسد

چرایی فروش زیاد «غلط ننویسیم» در بحبوحه جنگ تحمیلی

 

حسین معصومی همدانی، پژوهشگر با اشاره به واکنش‌هایی که درباره ‌«غلط ننویسیم» وجود داشت، می‌گوید: همه این واکنش‌ها علمی نبودند. بسیاری دوست نداشتند کسی به آن‌ها بگوید کاری را انجام ندهند. برخی دوست داشتند اجازه داشته باشند غلط بنویسند و گروهی از ادبای سنتی خوشحال شدند که کسی از روشن‌فکران کتابی نوشته‌ که حرف‌های آن‌ها را می‌زند. برخی نیز فکر کردند با استفاده از این کتاب می‌توان به منع‌ها افزود. جدالی که بر سر این کتاب درگرفت، از حوزه کتاب‌شناسی خارج شد و مانند بازی فوتبالی شد که نه تنها بازیگران آن مشغول دعوا هستند؛ بلکه داور و تماشاگران نیز به آن‌ها اضافه شده‌اند.  چگونه می‌شود کسی به عنوان روشنفکر شناخته شده باشد و کتابی این چنین بنویسند؟ نجفی حساسیت زیادی به زبان فارسی دارد؛ اما مشکل این است که وقتی این جمله را می‌شنویم، هر کسی تصوری از زبان فارسی دارد که ممکن است با دیگری متفاوت باشد. تفاوت‌هایی که در تلقی از زبان است، نشان می‌دهد که ما تصور واحدی از زبان نداریم. شاید مراقبتی که او نسبت به زبان دارد، به پرورش ساختارگرایانه‌ او برمی‌گردد. 

 

نصرالله پورجوادی - فلسفه‌دان، مصحح و نویسنده - با بیان این‌که «غلط ننویسیم» در زمان انتشار کتابی اثرگذار بوده است، می‌گوید: اساس این کتاب بر کلمه است. این‌که کلمه درست چیست و ریشه‌اش چیست. به نظرم این کتاب در آن زمان مفید بود. اکنون هم مفید است. اما زبان فارسی اکنون از جهات دیگر مورد تهدید است. الآن استفاده از زبان فارسی گسترده‌تر شده است در اینترنت و فیس‌بوک غلط‌های زیادی استفاده می‌شود. بسیاری در اینترنت به زبان تکلم می‌نویسند. معلوم نیست این چقدر می‌تواند کتابت زبان فارسی را تغییر دهد. دیگر آسیبی که ترجمه می‌زند، ترجمه‌هایی است که وارد زبان فارسی شده و تنها عبارت‌های انگلیسی را به فارسی برگردانده‌ است. به نظرم، اکنون ایجاب می‌کند که یک «غلط ننویسیم» دیگر نوشته شود. من این موضوع را بارها در فرهنگستان مطرح کرده‌ام؛ چون فرهنگستان ذهنیت پیری دارد، این کار را نمی‌کند. به نظرم می‌شود مجله اینترنتی درباره ویرایش و غلط ننویسیم منتشر کنیم و در آن درباره مشکلات و مسائلی که زبان را تهدید می‌کند، بحث کنیم. شاید خوب باشد که این کار را نجفی همراه با جوانان انجام دهد.

 اما ابوالحسن نجفی، در پاسخ به این نقدها گفته بود:  غلط ننویسیم نزدیک به سه‌هزار مدخل دارد. از این تعداد، فقط ۱۰درصد آن «غلط» تشخیص داده شده و بقیه‌اش فرهنگ دشواری‌های زبان فارسی است. ولی در مورد آن‌ها سکوت محض بود و مجموع غلط‌هایی که گرفته بودند به‌زحمت به ۱۰ تا می‌رسید. بر اساس یک تا ۱۰ که نمی‌شود این کتاب را رد کرد. خیلی بد است که کسی یک نکته در کتابی ببیند و همه‌ کتاب را رد کند.

او تأکید داشت: در دورانی که به زبان فارسی بی‌توجهی شده و رادیو تلویزیون و اینترنت به نوشتن آسیب بسیاری رسانده، به گونه‌ای که جوان امروز به نوشتن بی‌توجه شده است‌، این وظایف ویراستاران است که برای درست‌نویسی زبان راهی پیدا کنند. اخبار و اینترنت باعث بی‌توجهی به نوشتن شده. در این دوره باید تکلیف ما روشن شود. این کتابِ غلط «ننویسیم» است، نه غلط «نگوییم». کسی نگفته که مردم نباید این‌طور نگویند. وانگهی، این عبارت را که بعضی استدلال می‌کنند که «مردم می‌گویند» یعنی چه؟ چند نفر می‌گویند؟ همه‌ مردم می‌گویند؟ مردم تهران می‌گویند یا همه‌ مردم ایران؟ مردم تهران که به‌تنهایی ملاک نیستند، تازه فارسی زبان ایرانِ تنها هم نیست. چند کشور دیگر هم به فارسی سخن می‌گویند. اگر به «غلط ننویسیم» توجهی شده بود، علتش آن بود که تقریباً کتابی مثل آن وجود نداشت. و چون کتاب نظم الفبایی داشت، به علت همین سهولت، هر کسی به راحتی می‌توانست به آن مراجعه کند. 

نجفی همچنین یکی از مشکلات زبان فارسی را تتابع افعال دانسته که درک جمله را مشکل می‌کند و گفت: این مشکل بیشتر با ورود زبان‌های خارجی و از طریق مترجمان وارد زبان فارسی شده و به این خاطر است که در زبان فارسی فعل در آخر جمله قرار می‌گیرد.

او همچنین می‌گفت: با غنای زبان فارسی و وسعتی که آن دارد، خیلی کارها می‌توان انجام داد که ما از آن غافل هستیم. الان در مدارس ما زبان فارسی را غلط درس می‌دهند. شنیده‌ام درس انشا هم از مدارس حذف شده است. اگر زبان فارسی درست تدریس می‌شد، ما امروز با این زبان شکسته و بسته و الکن روبه‌رو نمی‌شدیم. متاسفانه امروز زبان‌شناسان همه‌چیز زبان را به زبان گفتار منوط کرده‌اند، در صورتی که زبان را تنها با زبان گفتار نمی‌آموزند، بلکه با خواندن کتاب است که آن را می‌آموزند. متاسفانه امروز زبان را نه از طریق خواندن نوشته‌ها، بلکه از رادیو، تلویزیون و دوبله از زبان‌های دیگر می‌آموزند. 

 

منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: ابوالحسن نجفی ، درست‌نویسی ، غلط ننویسیم

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: ابوالحسن نجفی درست نویسی غلط ننویسیم ابوالحسن نجفی غلط ننویسیم زبان فارسی زبان شناسی دکتر باطنی زبان شناس غلط ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۰۲۶۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شاعری که براساس دانش ادبی شعر نسروده!

فرهاد طاهری، پدرش، محمدحسین طاهری را شاعری می‌خواند که براساس قریحه شعر سروده نه براساس توانایی دانش ادبی می‌گوید او به جریان‌های ادبی رایج، کمترین اعتنایی نداشت. با توجه به اینکه در شهری می‌زیسته که زبان‌های تاتی تاکستانی و ترکی رایج است، اشعارش در تحکیم وحدت ملی و تقویت زبان فارسی بسیار مهم است.

فرهاد طاهری، دانشنامه‌نگار و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران  دیوان اشعار پدرش، محمدحسین طاهری را گردآوری و به تازگی راهی بازار نشر کرده است. او در گفت‌وگویی مکتوب با ایسنا درباره ویژگی‌ شعرهای این دیوان توضیح داده است.

 متن گفت‌وگو در پی می‌آید:

 در ابتدا درباره این دیوان شعری توضیح می‌دهید؛ درباره سبک شعری شاعر، تعداد اشعار و مضمون‌هایی که در این شعرها به کار گرفته شده است.

پیش از پاسخ دادن به پرسش‌های شما، لازم می‌دانم از توجه آن خبرگزاری پرمخاطب به انتشار دیوان طاهری سپاسگزاری کنم.

دیوان طاهری مجموعه کامل سروده‌های فارسی زنده‌یاد محمدحسین طاهری است. محمدحسین طاهری (١٣١٣ - ١٣٩٠)  از مردم تاکستان و آموزگار و مدیر دبستان در آن شهر بود. دیوان در ۶٢٩ صفحه تدوین شده است که از این صفحات، ٣٠ صفحه نمایه اشعار و اعلام است و حدود ٢٠ صفحه هم پیشگفتار تدوینگر و صفحات پیش از متن است؛ بنابراین ۵٨٠ صفحه، متن اصلی دیوان را شامل می‌شود و به تقریب می‌توان گفت دیوان طاهری دربردارنده حدود ٩ الی ١٠ هزار بیت اشعار فارسی است.

به لحاظ سبک شعر، اشعار دیوان طاهری در قصاید، به سبک خراسانی و در دیگر قالب‌های شعر (غزل، مثنوی، ترکیبات و مسمطات و رباعی و دوبیتی) اشعار به طرز سبک عراقی است. در این دیوان، قصایدی آمده که کاملا روشن است شاعر در سرودن آنها به قصاید فرخی سیستانی و ناصر خسرو نظر داشته است. همچنین استقبال‌ها و تضمین‌هایی که از غزلیات و مسمطات سعدی و غزلیات حافظ کرده پیروی شاعر را از سبک عراقی نشان می‌دهد. در بعضی از اشعار البته نمونه‌هایی از سبک دوره بازگشت مخصوصا تحت تأثیر اشعار قاآنی کاملا مشهود است اما در سراسر دیوان رد پایی از سبک هندی دیده نمی‌شود. چند نمونه هم البته شعرهایی در دیوان هست که متأثر از شاعران معاصر مانند افسانه نیما و بعضی غزلیات شاملو و سایه و شهریار است. 

 ویژگی‌های دیوان طاهری

به لحاظ مضامین شعر، می‌توانم بگویم اغلب اشعار دیوان طاهری همان مضامین سنتی و قدمایی شعر فارسی است. علاوه بر آن شاعر به مسائل اجتماعی هم توجه کرده است. این نکته را من در مقدمه دیوان  مشروح نوشته‌ام و فکر کنم بهتر است همان توضیح را اینجا برای خوانندگان این مصاحبه عینا نقل کنم :

«درون مایۀ اشعار عمدتا صبغه و حال و هوایی عاطفی  و عاشقانه دارد و جنبه‌های انسانی و اجتماعی نیز در سراسرآن مشهود است . سروده‌های طاهری هم، به مانند بسیاری از سروده‌های طرز قدمایی‌، مظهر تمام عیارِ همان  دغدغه‌ها و پرسش‌های همواره پایان ناپذیر ذهنیت شاعرانۀ هویت و اندیشۀ ایرانی است : پرسش و جست‌وجوگری از معمای آفرینش و هستی، حیرت و درماندگی، عشق، دلتنگی و  هجر و فراق، یأس وامید، حق‌گزاری و سپاس و ستایش و نکوهش، حسرت برگذشته و پشیمانی، نجوا و گفت‌وگوهای با خویش و...  

 شاعر این سروده‌ها  نیز در سراسر اشعار خود به  همان احوالات شاعرانه و برخوردار از اوصاف اخلاقی و شخصیتیِ ملهم از طرز نگریستن شاعرانه به عوالم روحی و دنیای بیرونِ خود به تمام و کمال دچار بوده است. به مقتضای شاعرانه اندیشیدن و سخن گفتن، دستخوش «زیروزبرشدن‌های عاطفی واحساسی» شده و  گاه و بیگاه نیز رشتۀ سخن  به دست «قضاوتِ  پُر تناقض» داده است. 

فارغ از آنچه گذشت، دیوان طاهری همچنین حائز بعضی نکته‌ها و گفته‌هایی است به نظر  شایستۀ اعتنا و تأملِ بیشتر که بررسی اجمالی آن‌، چه بسا ذهن و توجه خوانندگان این اشعار را فزون‌تر  معطوف خود کند و آنان را به جزئیات و آگاهی‌هایی راهنمون شود که در فهم دقیق‌تر و   روشن‌ترِ گذشته شاعر و گذشته‌های زادگاه او،  فراوان دستگیر و راهگشا باشد.  

نخست، خواننده نکته بین دیوان طاهری، از سرگذشت و مهم‌ترین وقایع  زندگانی شاعر   و نیز از دلخوری‌ها و غم‌ها و شادی‌ها و باورهای فرهنگی و اعتقادی‌، و از قضاوت‌ها  و آراء  ستایشگر یا منتقدانه او درباره معاشران و دوستان و اقوام و نزدیکان  و حتی از اظهارنظرهای او درباره خانواده‌اش مطلع می‌شود. بخشی از دیوان طاهری، درواقع نوعی شرح‌حال‌نگاری منظوم است که  پاسخ‌دهنده  پرسش خوانندگان و جویندگانی است که بخواهند روایت زندگانی شاعر را از زبان خود او بشنوند.

جنبه مهم دیگر دیوان طاهری، گزارش‌هایی  است عمدتا دقیق و مستند و جزئی‌نگرانه  (و با ذکر تاریخ) از  محیط و رویدادها و پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی روزگار و زادگاه  شاعر  که به روایت او در ضمن اشعاری بسیار، به نظم آمده است مانندِ شکوه‌ها از: مالکیت زمین‌های کشاورزی و مصائب زراعت و باغداری، خشکسالی، بلاها و مصیبت‌های طبیعی و آسمانی، مسائل درمان و بهداشت و آموزش و پرورش، معضلات بیمه بازنشستگان، تنگی معیشت و حقوق نابسنده فرهنگیان ومعلمان،  گرانی و کمبود اقلام و سهمیه‌بندی‌ها، بی‌لیاقتی و نادرستکاری صاحبان حرفه‌ها و مشاغل (اعم از وکیل و پزشک و بنا و پیمانکار و...)؛ همچنین  گرامی‌داشت دوران دفاع مقدس از وطن و ادای احترام به شهیدان و اسیران و آزادگان؛ حق‌سپاسی از انسان‌های لایق و خدمتگزار ؛ در مرثیه و منقبت پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصوم درضمن اشعاری آئینی و مذهبی ، سوگ‌سروده‌هایی در  غم درگذشت مشاهیر و استادان بزرگ ادب وتاریخ و فرهنگ ایران  و فرهنگ پروران و معلمان، و گزارش اخبار کانون‌های فرهنگی و انجمن‌ها ومحافل ادبی وشب‌های شعر و سخنرانی و... 

از این نظر در دیوان طاهری، جلوه‌ها وصحنه‌هایی از تاریخ اجتماعی و فرهنگی زمانه و زادگاه شاعر، به نظم کشیده شده است. در  گزارش‌ها و روایتگری‌هایی هم که  دار سخن  صرفا به گردِ مسائل «اجتماعی و شأن وجدانِ کاری و پای بندی به اخلاق و درستکاری»  بوده است البته این  دسته از سروده‌ها تنها «صبغه گزارش و روایت» محض ندارد. در بیشتر این اشعار، رگه‌ها و رد پاهایی از «انتقاد و نقد و تذکر و تحذیر  و هشدار و راه نشان دادن و برحذر داشتن از بیراهه و انحراف و به خطا رفتن»  خود را نمایانده است درواقع می توان این قبیل اشعار را به نوعی نخستین نمونه‌های «شعر متعهد اجتماعی» و  نیز اولین تجربه‌های «نقد اجتماعی مصلحانه» در «ساحت شعرفارسی» در زادگاه شاعر دانست. این نوع شعر منتقدانه اجتماعی و متعهد در دیوان طاهری البته با بسیاری از سنن غالبِ سرودن چنین اشعاری در ادبیات فارسی نیز سازگاری چندان ندارد . لحن و زبان اشعار او ، اگر نگویم تماما بلکه قریب به تمام، برکنار از «هزل و هجو وتیزو تندی و رکیکی کلام» است. این مضمون در ادبیات فارسی (شعر یا نثر منتقدانه اجتماعی و متعهد)   در ذات خود پذیرای هرنوع  کلام و واژه «تند وبه دور از نزاکت رایج در گفتار» و موافق با لحن و بیان «هزل و هجوآمیز» است و شواهدی بسیار هم از آن در سابقه و سنت ادبیات فارسی و در دیوان‌ها و تذکره‌ها برجای مانده است. اما شواهد شعر منتقدانه اجتماعی و متعهد در دیوان طاهری، با بیانی مؤدبانه ولحنی برخوردار از وجاهت کلام، بامخاطبان به سخن آمده‌ند.» 

 شاعری که دوگانگی نداشت

شما گردآورنده و تدوین‌گر شعرهای پدرتان هستید، در واقع با این شاعر زیسته‌اید و تجربه زیسته او را از نزدیک مشاهده کرده‌اید، چقدر شخصیت شاعر به شعر هایش نزدیک بوده و در واقع تجربه زیسته‌اش در شعرهایش نمود دارد؟ 

در شخصیت ایشان اصولا در هیچ زمینه‌ای دوگانگی وجود نداشت. در تمام مسائل، حرف و عملش یکی بود. همهٔ کسانی که او را می‌شناسند اعم از دانش‌آموزانش یا معلمانی که سال‌ها همکارش بوده‌اند و نیز دیگر اهالی تاکستان به این نکته اذعان دارند که هیچ تفاوت و اختلافی میان گفتار و کردار ایشان ملاحظه نکرده‌اند. این ویژگی در تمام اشعار او کاملا مشهود است. زمینه و بستر بسیاری از اشعار منتقدانه او هم دقیقا از همین ویژگی شخصیت ایشان نشئت می‌گرفت. بعد هم باید این نکته را اضافه کنم او براساس قریحه شاعری و تجربه هنری این اشعار را سروده است ونه براساس توانایی دانش ادبی. بسیارند استادان و دبیران ادبیات فارسی که براساس دانش ادبی و معلومات خود شعر می‌گویند که البته موفق هم نبوده‌اند.

کم‌ترین اعتنایی به جریان‌های ادبی نداشت 

 شاعر این شعرها، دور از پایتخت به کار شعری پرداخته است، این موضوع چقدر در کار او تأثیر گذاشته است  و چقدر ایشان به جریان‌های ادبی توجه نشان داده است؟

من فکر می‌کنم اهمیت فرهنگی دیوان طاهری در همین ویژگی است که شاعر آن دور از پایتخت و در شهری می‌زیسته که زبان‌های تاتی تاکستانی و ترکی در آنجا رایج بوده است. از این لحاظ دیوان طاهری در تحکیم وحدت ملی و تقویت زبان فارسی بسیار مهم است و از این جنبه هم باید این دیوان معرفی و نقد و بررسی شود.

اما در خصوص «جریان های» ادبی رایج، می‌توانم بگویم شاعر، کمترین توجه و  اعتنایی به آن نداشت. تلقی او از مقوله شعر و ادبیات فارسی، فقط تعمق در دیوان شاعران بزرگ بود. همیشه هم کلیات سعدی، دیوان حافظ، شاهنامه فردوسی، مثنوی و غزلیات شمس، دیوان وحشی بافقی، فخرالدین عراقی، عارف قزوینی، ایرج میرزا، ملک الشعرای بهار، رهی معیری، اهلی شیرازی، قاآنی را در دست داشت و مطالعه می‌کرد. از میان شاعران معاصر هم فقط شهریار و سایه را مرتب می‌خواند. کمترین علاقه‌ای هم به سهراب سپهری و فروغ و اخوان ثالث نداشت. البته به حسین منزوی ارادت داشت و از اشعار او لذت می‌برد.

درباره این «جریان‌های ادبی» یاد خاطره‌ای افتادم و فکر کنم بد نباشد ذکر کنم. من در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ادبیات فارسی خوانده‌ام و در دوره دانشجویی سخت شیفتهٔ مسائل شعر نو و جریان‌های تجددگرایی ادبی بودم. زنده یاد دکتر فرشیدورد، استاد نقد ادبی و سبک‌شناسی ما بود. بارها سرکلاس با دکتر فرشیدورد درخصوص شعر نو و جریان‌های ادبی معاصر بحثم شده بود. دکتر فرشیدورد کمترین اعتنایی به این مسائل نداشت. یادم هست زنده یاد پدرم برای جشن فارغ‌التحصیلی من غزلی سروده و به نشانی گروه ادبیات فارسی پست کرده بود. نامه پدر چند روز بعد از فارغ التحصیلی به دستم رسید. وقتی رفتم گروه ادبیات نامه‌ام را بردارم دکتر فرشیدورد هم در گروه بود و با هم قدم زنان به بیرون دانشکده رفتیم. طی راه، ماجرا را گفتم. دکتر فرشیدورد با نهایت بی‌اعتنایی گفت پدر شما مگر شاعر بود؟ گفتم بلی و غزل پدر را به سوی دکتر فرشیدورد دراز کردم. با میلی توأم با اکراه کاغذ را گرفت. پدرم بسیار خوش خط بود. دکتر فرشیدورد تا خط پدر را دید گفت عجب خط زیبایی و شروع کرد غزل را خواندن.. به وسط غزل که رسید ایستاد. با تأمل بقیه غزل را خواند و متوجه شدم برگشت دوباره از اول خواند. بعد سرش را بلند کرد و با لحن عصبانیت و شوخی مآب گفت عجیب است از چنین پدر فاضل و فرهیخته‌ای فرزند ناخلفی چون شما تربیت شده است…بعد هم خندید… 

 شاعر غیر از زبان فارسی، گویا اشعاری به زبان اقلیم خود یعنی زبان تاتی داشته است، درباره تفاوت‌ها و شباهت‌های این اشعار می‌گویید؟

بلی شاعر دیوان طاهری، اشعاری به زبان تاتی تاکستانی هم سروده است. اتفاقا در یکی دوجا در دیوان شعر فارسی به این نکته اشاره و بدان مفاخره هم کرده است البته فضل تقدم سرودن اشعار تاتی تاکستانی، از آن پدر فرهیخته شاعر، زنده یاد میرزا علی‌محمد طاهری است. او نخستین کسی است که اشعاری به زبان تاتی تاکستانی سروده است. اما شعر تاتی صاحب دیوان طاهری، مشتمل بر دو منظومه بلند «آی، وارُن، وارُن» (ای باران، باران!) و  «آی فِرِم» (ای پسرم) و اشعاری در قالب غزل و رباعی است. مضامین اشعار تاتی، بیشتر پند و اندرز به آیندگان، ضبط و ثبت آداب و رسوم محلی و در مجموع در حوزه فرهنگ مردم است. غیر از این جنبه‌ها، اشعار تاتی این شاعر، به لحاظ گویش‌شناسی بسیار اهمیت دارد. خودشاعر بعضی از اشعار تاتی را به فارسی ترجمه کرده و تعلیقات بسیار راهگشایی هم در ذیل اشعارش به قلم آورده است. مجموعهٔ اشعار تاتی نیز در مجلدی با عنوان  «آی وارُن وارُن» در دست تدوین و آماده‌سازی است که امیدوارم تا پایان امسال منتشر شود.

انتهای پیام 

دیگر خبرها

  • ایران در ارمنستان چگونه معرفی می‌شود؟
  • چهره‌های مشهور ادبیات که مست عشق پارسا پیروزفر را دیدند | میرجلال‌الدین کزازی: از آغاز تا انجام، شادمان و خشنود بودم...| تصاویر
  • ایران هراسی در مقابل آموزش زبان فارسی و تبلیغ سفر به ایران
  • شاعری که براساس دانش ادبی شعر نسروده!
  • ببینید | ادبیات فارسی بر قله جهان
  • روایت مرحوم آیت‌الله نجفی تهرانی از زندگی اش
  • علت مشکلات جیدون سانچو در منچستریونایتد از زبان تیری آنری (زیرنویس فارسی)
  • برگزاری کارگاه آموزشی داستان نویسی برای کودکان در رشت
  • ادبیات فارسی بر قله جهان + فیلم
  • آیا حذف زبان فارسی در افغانستان ممکن است؟